گروه تباری [جامعهشناسی] گروهی که خود را به یک تبار خویشاوندی مشخص متعلق میداند
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] مصفحه نور افشان الکتریکی .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] تابلوی الکترونورتاب منبع نوری که در آن یک ماده ی فسفری مناسب بین دو الکترود ورقه ای فلزی( که یکی از آنها شفاف است) قرار می گیرد. فاصله ی بین الکترودها بسیار کم و در حدود 0/ ...
سرخ شونده
نا پایدار، محو شونده سایر معانی: (متمایل به محو شدن مانند بخار یا ابر) محوپذیر، ناپدیدشونده، گریزا، زودگذر، کوته عمر، ناپایا، گذرا، (ساختمان یا بافت یا شکل و غیره) ظریف، لطیف، سبک و نازک (ما ...
[برق و الکترونیک] مد گذار نوعی مد نوسانی که در آن دامنه ی موج در طول یک موجبر بدون تغییر فاز کاهش می یابد .
[خاک شناسی] پادتن فلورسنتی
[نساجی] ماده سفید کننده
[نساجی] سفید کننده نوری
[نساجی] رنگینه فلورسنتی
لامپ شب نما، لامپ فلورسنت (فلوئورسان)، لامپ مهتابی [سینما] لامپ مهتابی [برق و الکترونیک] لامپ فلورسنت
[سینما] نورفلوئورسنت [برق و الکترونیک] نور فلورسنت