حفاظت، امانت، حفظ چیزی از خطر و غیره سایر معانی: امانت داری، پاسداشت، ایمن داشت، نگهداری، حفظ، حفاظت، توجه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] حفاظت
ضامن، تفنگ ضامن دار
[آمار] مبارزه برای ایمنی
[عمران و معماری] ضابطه ایمنی
[معدن] چاشنی اطمینان (آتشباری)
افزارۀ ایمنی [مهندسی برق] ← مدار ایمنی
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] تجهیزات ایمنی
[عمران و معماری] تجهیزات ایمنی - وسایل ایمنی
[سینما] فیلم اطمینان - فیلم بی خطر - فیلم بی خطر [با قابلیت اشتعال کم ] - فیلم نسوز
[معدن] چراغ اطمینان شعل های (خدمات فنی)
فتیله بیخطر [زمین شناسی] فتیله اطمینان ،توالی پودری که در کتان، الیاف کنفی یا ترکیبات ضد آب محاط می شود و در یک سرعت یکنواخت می سوزد [معدن] فتیله اطمینان (آتشباری)