پاک کردن، ساییدن، مالیدن، ساییده شدن، اصطکاک پیدا کردن سایر معانی: (با دست یا حوله و غیره) مالش دادن، ماساژ دادن، مالاندن، برماسیدن، مشت و مال دادن، (با مالش و غیره) پرداخت کردن، صیقل دادن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس) با وجود اشکالات ادامه دادن یا پیشرفت کردن
روی زخم کسی نمک پاشیدن، دردکسی را بیشتر کردن
اشتباهات و غیره ی کسی را یادآوری کردن، سرکوفت زدن
با تذکر خطاهای قبلی کسی را تنبیه یا تحقیر کردن
[عمران و معماری] رویه صاف
[عمران و معماری] بالون لاستیکی
نوار لاستیکی، نوارکش، کش
[پلیمر] روکش دهی لاستیکی، استر کردن با لاستیک
[خودرو] دسته بندی روغن های فرایند لاستیک به روش (ASTM)
[پلیمر] قالب گیری با لاستیک غوطهور، نوع دیگر فرآیند قالبگیری فلزی جفتی به طوری است که مادگی فلزی حرارت داده شده و نری آن از لاستیک میباشد قابل کاربرد برای قالبهای نسبتاً کوچک با برشهای زی ...
[نساجی] پارچه روکش شده با لاستیک