تخصیص ظرفیتی سفر [حملونقل درونشهری - جادهای] فرایندی تکراری که در آن حجمی از شدآمد را به یک مسیر، با توجه به ظرفیت آن و مطابق با سرعت و حجم و چگالی آن مسیر، اختصاص می ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شتاب مرکزگرا [فیزیک] مؤلفۀ شعاعی رو به مرکز شتاب ذرهای که در مسیر دایرهای حرکت میکند
نیروی مرکزگرا [فیزیک] نیروی لازم برای نگهداشتن حرکت جسم بر روی مسیر دایرهای
[عمران و معماری] تلمبه جاذب مرکز [زمین شناسی] تلمبه جاذب مرکز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسیدن پنیر [علوم و فنّاوری غذا] فرایندی که در طی آن طعم و بافت پنیر به حد مطلوب میرسد
رجوع شود به: polypetalous
چکانۀ قهوه [علوم و فنّاوری غذا - قهوهپژوهی] ← چکانه 1
[سینما] نوار آزمون رنگ
[زمین شناسی] موج نما مرکب اصطلاحی که توسط تنر (1900) برای یک موج نما متقاطع موجی استفاده شد که بوسیله دو دسته امواج قطع کننده تشکیل شده به گونه ای که هیچکدام از آنها موازی با تاج موج نماها ن ...
سرباز وظیفه، مشمول نظام کردن، سرباز کردن سایر معانی: به خدمت نظام فراخواندن، (برای سربازی) احضار کردن، بیگار، (کارگر و سرمایه و ابزار را به زور) به خدمت دولت در آوردن، بیگاری کشیدن از ...
خدمت اجباری سایر معانی: خدمت اجباری
فیلمنوشت [سینما و تلویزیون] فیلمنامهای که بعد از مرحلۀ پستولید و بهعنوان سند ثبت محتوای فیلم نوشته میشود ...