برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت، برگشت دادن، مراجعت کردن، عود کردن، عطف کردن، بر گرداندن، برگشتن، پس دادن سایر معانی: بازگشت کردن، بازآمدن، بازگرداندن، پس فرستادن، پاسخ دا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعارف را پاسخ دادن، تعریف متقابل کردن
[حقوق] اعلام رأی یا تصمیم هیأت منصفه
[برق و الکترونیک] مدبرگشت - باریکه مد عملکرد لامپ دوربین که در آنجریان خروجی از بخشی از باریکه پویش گرفته می شود که در هدف جذب نشده است .
[برق و الکترونیک] ویدیکن باریکه - برگشتی ویدیکنی که باریکه الکترونی آن که هدف را می پیماید از روی هدف به سمت ضرب کننده الکترونی و آندی که اطراف تفنگ ارکترونی را گرفته اند خم می شود . نوری که ...
[برق و الکترونیک] جریان برگشتی
[کامپیوتر] کلید بازگشت ؛ کلید Return
[برق و الکترونیک] خط برگشتی
[حسابداری] بازده سرمایه، بازگشت سرمایه
[عمران و معماری] دوره بازگشت - دوره برگشت - زمان برگشت - دوره تناوب [زمین شناسی] دوره بازگشت [آمار] دوره بازگشت [آب و خاک] دوره بازگشت – دوره برگشت
[آمار] وضعیت بازگشتی
[برق و الکترونیک] رمز برگشت به صفر رمز مخاباتی که در آن دودویی با زمان یک بیت در سطح 0 نشان داده می شود و پس 1 دودویی طوری است که فقط در نصف زمان یک بیت در سطح 1 است . بنابر این سیگنال بعد ا ...