درجه، دسته بندی، رتبه سایر معانی: درجه بندی، طبقه، ترتیب تقدم، (نیروی دریایی) درجه دار، مهناوی، میزان، مقدار، نظام اسمی، (دستگاه های حرارتی و غیره) مشخصات، قدرت، ظرفیت حرارتی، (شخص یا بنگاه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] منحنی سنجش - منحنی سنجه - منحنی تداوم جریان - منحنی بده - منحنی شدت جریان [زمین شناسی] منحنی سنجش، منحنی سنجه، منحنی تداوم جریان، منحنی شدت جریان [آب و خاک] منحنی سنجه،منحنی ...
[عمران و معماری] ناوسنجش - فلوم اندازه گیری [زمین شناسی] ناوسنجش، فلوم اندازه گیری
[ریاضیات] سیستم تعرفه بندی، سیستم ارزشیابی، سیستم نرخ بندی
[عمران و معماری] جدول سنجه [زمین شناسی] جدول سنجه
[برق و الکترونیک] بیشینه مقادیر مجاز مطلقحدود الکتریکی مشخص شده برای هر مدار، محصول، یا سیستم که تجاوز از آنها منجر به صدمه یا خرابی میشود این حدود پیوسته نیستند ومستقل از کار عادی اند
[شیمی] دستگاه سردکننده جذبی
[شیمی] ماده تسریع کننده، کاتالیزور
[آب و خاک] جریان شتابدار
[شیمی] پتانسیل شتاب دهنده
[ریاضیات] بردار شتابان
[برق و الکترونیک] درجه دقت