بی جرات، بی دل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهر ورانگل (در هندوستان)
رسید انبار [حملونقل دریایی] سندی رسمی که نشان میدهد کالا به انبار تحویل داده شده است
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] باران گرم
[صنایع غذایی] دستگاه برش وارنر-براتزلر : دستگاهی است که با برش گوشت و مواد مشابه نرمی یا سفتی بافت آن را تعیین میکند
(رنگ آمیزی برخی جانوران که حاکی از خطرناکی یا زهرآگینی آنهاست) رنگ هشدار دهنده
[حقوق] قرار توقیف (مال یا شخص)
(ارتش امریکا) افسریار، ناوبان یار، ستوان یار، استوار
تعهد، تضمین، ضمانت، ضمانتنامه، پابندان، گارانتی، امر مورد تعهد یا تضمین سایر معانی: پایند، دلیل، مجوز، پایند نامه، (بیمه نامه) تعهد بیمه شنونده درباره ی صحت اطلاعات داده شده در قرارداد، التز ...
(حقوق) قباله ی ملک که دارای تضمین فروشنده ی ملک است [حقوق] سند مالکیتی که در آن انتقال دهنده بلامعارض بودن ملک را تضمین کند
[حسابداری] دوره تضمین
[عمران و معماری] نسبت آب به سیمان - نسبت آب و سیمان