[حقوق] قرارداد استاندارد (متحدالشکل)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] غلظت فرمال
[کامپیوتر] پارامتر رسمی نامی که در یک تابع یا زیر روال به کار میرود تا مقداری را به برنامه ی احضار کننده عبود دهد . بر خلاف actual parameter. [برق و الکترونیک] پارامتر متعارف
جلوتر سایر معانی: forrarder : جلوتر، پیشتر
(کامپیوتر) فرترن (زبان کامپیوتری که برپایه ی فرمول های ریاضی استوار است)، زبان فرترن [کامپیوتر] فرترن علامت اختصاری formula translation ( ترجمه فرمول )، فرترن نوعی زبان برنامه نویسی است که د ...
[برق و الکترونیک] فرترن یکی از چند زبان برنامه نویسی سطح بالا و رویه - گرا که برنامه ی نوشته شده به زبان سده آن در رایانه به زان ماشین تبدیل می شود.
زبان فرترن 2
نرخ سَلَف ارز [اقتصاد] نرخ ارزی که در زمان حاضر برای تحویل در زمان مشخصی در آینده تعیین میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] نرخ سلف
راهبرد فراگسترش عمودی پیشنگر [مدیریت] نوعی راهبرد گسترش عمودی که از طریق آن فعالیتهای سازمان در جهت توزیع محصولات، مانند تملک سازمانهای پاییندستی، گسترش مییابد ...
پرورش، گرفتن مادر رضاعی، دایه گیری سایر معانی: پرورش (پسرخوانده یا دخترخوانده را)، پسرخواندگی، دختر خواندگی، رضاعی بودن
[برق و الکترونیک] هدایت رادیویی چهار مسیره تجهیزات هدایت رادیویی هواپیما که سیگنالهای مسیر آن در چهار جهت مختلف ارسال می شوند. سیستم هادایت رادیویی ادکوک نمونه ی آن است .