نوعی بازی قدیمی، لاتار، بخت ازمایی کردن سایر معانی: (معمولا با: off) به قرعه کشی گذاشتن، لاتاری کردن، (نادر- با: for) در قرعه کشی شرکت کردن، (در عرشه ی کشتی) توده ی طناب و پارچه ی بادبانی وغ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] شالوده گسترده، پی روی رادیه
[عمران و معماری] پی گسترده - شالوده گسترده - پی یکسره - کفبند سراسری - شالوده یکپارچه گسترده - پی یکپارچه [نفت] پی گسترده
مَعازف کَلَکیشکل [موسیقی] دستهای از مَعازف که محمل زههای آنها به شکل کَلَک است|||متـ . زیترهای کَلَکیشکل
واژههای مصوب فرهنگستان
تیر مایل [مهندسی عمران] تیر شیبدار در سقف ساختمانهای صنعتی
رودگَردی [گردشگری و جهانگردی] قایقسواری و گشتوگذار در مسیر یک رودخانه
کهنه، پاره، لباس مندرس، لته، پاره پاره کرد ن، بی مصرف شدن، کهنه شدن سایر معانی: تکه ی پارچه (برای پاک کردن و غیره)، ژند، لتره، (جمع) لباس مندرس، ژنده، کجینه، (کاشانی) وشگوا، چیز بی ارزش، دور ...
عروسک کهنه ای
[زمین شناسی] شمشه تراز
عروسک پارچه یی
ژنده پوش، ادم کثیف و بی سر و پا سایر معانی: ژنده پوش (به ویژه کودک ژنده پوش)، کجینه پوش، ژولیده
کهنه، خشن، زبر، نا هموار، ناصاف، پاره پاره، ژنده سایر معانی: مندرس، پاره پوره، (مانند اره) دندانه دار، بریده بریده، ناصاف (jagged هم می گویند)، ژولیده، شانه نکرده، ناموزون، سردستی، غیر یکدست ...