[حقوق] شرط جنبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] عقد مشروط
[ریاضیات] عمل شرطی
انتقال شرطی [کامپیوتر] انتقال شرطی
[شیمی] تیتراسیون رسانایی سنجی
جعبهدنده پیوسته مخروطی [قطعات و اجزای خودرو] نوعی جعبهدنده پیوسته که در آن تغییر نسبت دور، از طریق جابهجایی یک تسمه بر روی دو مخروط با محورهای موازی انجام میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] آزمایش نفوذ مخروط
متفق، متفق، موتلف، هم پیمان، متحد، متفق کردن سایر معانی: (جنگ های داخلی امریکا - c بزرگ) وابسته به ایالات جنوبی، جنوبی، طرفدار جنوب، (در امور غیرقانونی) همدست، شریک جرم، توطئه گر، عضو کنفدرا ...
کشورگان [علوم سیاسی و روابط بینالملل] اتحادیهای مرکب از چند ایالت خودمختار یا کشور که با حفظ حاکمیت خود برای نیل به اهداف مشترک، امور سیاست خارجی و دفاعی را در یکی از ایالت ...
[زمین شناسی] لوله مکش همگرا
[کامپیوتر] فایل پیکر بندی
[کامپیوتر] مدیریت پیکربندی