[ریاضیات] گروه مشخصه ها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرشت گروه [ریاضی] یک همریختی از گروهی مفروض به گروه ضربی میدان اعداد مختلط
واژههای مصوب فرهنگستان
دخشه خوان [کامپیوتر] دخشه خوان، علامت خوان . [برق و الکترونیک] نویسه خوان وسیله ای که با پویش نویسه های چاپی یا دستنویس، رمزهای معادل آنها را برای استفاده در کامپیوتر یا سایر مدارهای پردازشگ ...
[کامپیوتر] چهار گوش یا مربع کارکتری .
[برق و الکترونیک] درج کاراکتری
[کامپیوتر] سبک کاراکتری .
[کامپیوتر] رابط کاربر کارکتری.
[ریاضیات] سرشت نمایی
جنبه، مشخصات، صفت ممیزه، منش نما، نشان ویژه، مشخصه، خاص، نهادی، نهادین، خیمی سایر معانی: منش، ویژگی، خصوصیت، خصیصه، سرشت، فروزه، (ریاضی - لگاریتم) نمودگر، مشخص (تابع)، ممیز (حلقه)، مبین [حسا ...
[ریاضیات] مخروط مشخصه
خم مشخصه [ریاضی] هریک از دو خم مزدوج بر یک رویه با این خاصیت که راستای مماس بر آن دو خم در هر نقطه، راستاهای مشخصۀ رویۀ مفروض در آن نقطه باشند ...
[عمران و معماری] منحنی خصوصیات یک نهر