[شیمی] پراش براگ - پراش براگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] بازتاب براگ - بازتاب براگ
خود ستا، خود ستایی، گزافه گو، خود فروشی سایر معانی: لاف زن، چاخان، ادم لافزن، متظاهر
لافزن، خود ستا، گزافه گو، رجز خوان، خود ستا، متظاهر سایر معانی: آدم لافزن، چاخان، قمپزو
توکو برآا (ستاره شناس دانمارکی)، تیکو براهه
[یوگا] گره خلقت - گره روان عضلانی که در ناحیه عجان واقع شده و برای اینکه کندالینی بتواند از درون سوشومنا نادی بالا برود باید باز باشد
(هندوستان) برهمن (متعلق به بالاترین طبقه ی اجتماعی که اهل کتاب و روحانیت بودند)، برهمن
روش زندگی و اندیشگان برهمن ها، برهمن گرایی، ایین برهما، دین برهمنی
رودخانه ی براهماپوترا (که از کوه های هیمالیا سرچشمه گرفته و از تبت وارد هند می شود)
قیطان، گلابتون، مغزی، نوار، حاشیه، حرکت سریع، جنبش، جهش، ناگهان حرکت کردن، جهش ناگهانی کردن، بافتن(مثل توری وغیره)، بهم تابیدن وبافتن، مویسر را باقیطان یاروبان بستن [پلیمر] بافته شده
[عمران و معماری] رودخانه بره بره [آب و خاک] رودخانه بربره،رودخانه شریانی، رودخانه بریده بریده شده رودخانه گرگر
[عمران و معماری] آبراهه با بستر پراکنده - رود چند شاخه - رود گیسووار [زمین شناسی] آبراهه با بستر پراکنده، رود چند شاخه، رود گیسو وار [خاک شناسی] رود چند شاخه ای [آب و خاک] رودخانه ای، شریانی ...