[زمین شناسی] مکانی که زغال تغییر و دانه بندی شده و برای بازار آماده می گردد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آمادگی [اعتیاد] سومین مرحلۀ تغییر رفتار اعتیادی که در آن فرد برای تغییر احساس نیاز میکند، ولی هنوز اقدامی نکرده است و در جستوجوی روش مناسب آن را به تأخیر میاندازد|||متـ . م ...
واژههای مصوب فرهنگستان
آمادهسازی [علوم دارویی] [باستانشناسی] مرحلهای پس از برگیرش در چرخه فراوری (behavioral processes) که در آن خوراک با تغییر و تبدیل مواد خام آلی فراهم میشود|||[علو ...
فراورده [علوم دارویی] [علوم دارویی] هر محصول دارویی آمادۀ مصرف|||[گیاهان دارویی] هر محصولی که با هدف درمانی یا بهداشتی از گیاهان تهیه میشود ...
فراورده [گیاهان دارویی] [علوم دارویی] هر محصول دارویی آمادۀ مصرف|||[گیاهان دارویی] هر محصولی که با هدف درمانی یا بهداشتی از گیاهان تهیه میشود ...
تعبیه، تمهید، امایش، امادگی، تهیه، تدارک، اماده سازی، تهیه مقدمات، پستایش، امادش، اقدام مقدماتی سایر معانی: آماده سازی، آمایش، مهیاسازی، ترکیب (کردن)، تدوین، درست کردن، آمادگی، سازمندی، بسیج ...
تهیه خوراک
آمادهسازی داده [فنّاوری اطلاعات و ارتباطات] دستکاری دادهها و تبدیل آنها به قالبی مناسب برای تحلیلها و پردازشهای آینده ...
[کامپیوتر] دستگاه آماده سازی داده
اطلاعاتآمایی نبردگاه [علوم نظامی] روشی تحلیلی در انواع عملیات برای کاهش عدم قطعیت در ارتباط با دشمن و محیط و عوارض جغرافیایی
[حسابداری] تجهیز کارگاه [سینما] آماده سازی محل فیلمبرداری