[حقوق] شرکت غیرتجاری (متشکل از افراد متخصص در یک حرفه)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] جزء متناسب
(فیزیک - نوعی meson) پاریزه ی سای، ذره ی سای
اداره بهداری
[حسابداری] دایره روابط عمومی
به باد انتقاد گرفتن، مورد خرده گیری دقیق و شدید قرار دادن
[صنعت] لیست تجهیزات خریداری شده
[شیمی] ذره شبه پایدار، ذره نیم پایدار
خروج راداری [حملونقل هوایی] فرایند واپایش هواگردِ درحالخروج از حریم هوایی فرودگاه با استفاده از رادار نظارت (surveillance radar) برای حفظ ایمنی هواگرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سد، بارو، استحکامات، دارای استحکامات کردن، برج و بارو ساختن سایر معانی: خاکریز (دفاعی)، کندک (خندق)، برج و بارو [زمین شناسی] خاکریز، بارو - در آتشفشان شناسی، به یک نهشته هلالی یا حلقه مانند ...
[برق و الکترونیک] قسمت حقیقی [ریاضیات] قسمت حقیقی، جزء حقیقی، بخش حقیقی
[حقوق] ذینفع واقعی