ورم، اشکال، بر امدگی، گره، دشواری، غده سایر معانی: (کالبدشناسی) غده، دژپیه، گرمان، قلمبه، قلمبه شدگی، برجستگی، کلگی، برآمدگی، گرهه، گندله، گردله، (نجوم) نقطه ی اعتدالین، خط اعتدالین، همبرگاه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] جفت گره
[عمران و معماری] راس [ریاضیات] گره
[برق و الکترونیک] ولتاژ گره
گره دسترسی [مهندسی مخابرات] نقاطی در لبۀ شبکه که دسترسی یکایک مشترکان به شبکه را میسر میکنند و انواع تبدیل قرارداد در آنها انجام میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[صنعت] شبکه های گرهی - شبکه ای که در آن فعالیت ها در گره ها قرار دارند
آند [فیزیک] [خوردگی] الکترود مثبت که در آن واکنش اکسایش رخ میدهد|||[فیزیک] جمعکنندۀ الکترونها در لامپ الکترونی ...
قطب مثبت [فیزیک] قطبی در باتری که جریان وارد آن شود؛ این قطب نسبت به باتری مثبت و نسبت به مدار خارجی منفی است
قطب مثبت، الکترود مثبت یا اند، انود سایر معانی: (برق و الکترونیک) آند، الکترود مثبت، برق قطب مثبت در پیل الکتریکی [شیمی] آند، الکترود مثبت، قطب مثبت [برق و الکترونیک] آند 1. سر مثبت پیل یا ب ...
[برق و الکترونیک] مشخصه ی آند نموداری که چگونگی تأثیر تغییرات ولتاژ آند بر جریان آند یک لامپ الکترونی را نشان می دهد.
مدار آند [فیزیک] اجزای بین آند و کاتُد در لامپهای الکترونی
[برق و الکترونیک] فضای تاریک آند منطقه ی تاریک و باریک در کنار سطح آند لامپ گازی .