پاک کن، با چوب گردگیری پاک کردن، پاک کردن سایر معانی: با زمین شوی شستن یا پاک کردن، هر چیز همانند زمین شوی: سرپرمو، موی ژولیده، (ابزار) زمین شوی، (قدیمی)، اخم کردن، چهره در هم کشیدن، چوبی که ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(خودمانی) شکست قطعی دادن
عبوس، افسرده کردن، افسرده بودن، دلتنگ کردن سایر معانی: محزون بودن، بد روحیه بودن، دل و دماغ نداشتن، خودخوری کردن، غصه خوردن، (از سرنوشت خود) نالیدن، (جمع) روحیه ی بد، بی دل و دماغی، بی حوصلگ ...
افسرده، پکر
افسردگی، دلتنگی
[نساجی] لیف مصنوعی موپلن (پلی پرو پیلن)
مانند زمین پاک کن، کلفت، بلند، جاروبی
روانشناسى : هراس از اشیاى نوک تیز
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی : KAl4(AsO4)3(OH)4•6•5(H2O) - نام آن از نام آلومنیوم عنصر غالب و pharmacosiderite گرفته شده است.
بادگردهافشانی [کشاورزی - علوم باغبانی] گردهافشانی با باد
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست . - فرمول شیمیایی: (Ba,K)0.5(Zn,Cu)0.5(Al,Fe)4(AsO4)3•5(H2O)
[زمین شناسی] کازموفیت گیاهی که در شکاف یک سنگ رشد می کند. یک گیاه سفرس خارشکن.