(مجازی - معمولا جمع) وابستگی های فکری و عاطفی، (کشتی) مهارسازی، لنگراندازی، بستن به اسکله، طناب و زنجیر و غیره که با آن کشتی به اسکله بسته می شود، مهارگان، اسباب مهار، بست افزار، (جمع) جایگا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهنۀ مهار [حملونقل دریایی] طناب یا زنجیری که دو سر آن را به عرشۀ شناور میبندند و طناب یدککشی به میانۀ آن وصل میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] تجهیزات مهار
طناب مهار [حملونقل دریایی] طناب یا بافهای که از آن برای بستن شناور به اسکله استفاده میشود |||متـ . بافۀ مهار
غلاف مهار [حملونقل دریایی] غلافی از الیاف بسیار ستبر و محکم که برای جلوگیری از فرسایش طناب مهار به دور آن میپیچند
درگاه مهار [حملونقل دریایی] قطعۀ ریختگی سوراخداری که بر روی بارو (bulwark) پرچ یا جوش داده میشود و طنابهای مهار را از داخل سوراخ آن میگذرانند ...
تیرک مهار [حملونقل دریایی] تیرک یا ستونی محکم از جنس چوب یا سنگ یا فلز ریختگی که به زمین محکم شده است و شناور را با طناب یا زنجیر به آن میبندند ...
پیچ مهار [حملونقل دریایی] میلهای پیچمانند که برای مهار شناور بدون استفاده از لنگر یا بستن شناوهها/ بویهها به کف نرم رودخانه یا دریاچهها به کار می&zw ...
مهار، طناب کشتی، خطام، لنگرگاه، جای مهارکردن کشتی
مهار چهارزنجیره [حملونقل دریایی] نوعی مهار که در آن با استفاده از چهار زنجیر از دو سوی سینه و چارکها، شناور را مهار میکنند ...
مهار شناوهای [حملونقل دریایی] نوعی مهار که در آن شناور را به یک شناوه/ بویۀ مهار میبندند |||متـ . مهار بویهای
[نفت] روش بارگیری تک پایه