نشان رسانه شناسی، نشانه شناسی، نشانه شناسی عمومی، گفتاردرعلائم ناخوشیها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربوط به سرم شناسی سایر معانی: مربوط به سرم شناسی
سرم شناسی، خونابه شناسی سایر معانی: پیماب شناسی، خوناب شناسی، سرولوژی
نفاق انداختن، میانه ی مردم را به هم زدن
کامششناختی [روانشناسی] مربوط به کامششناسی |||متـ . کامشی
واژههای مصوب فرهنگستان
ژادشناسی، علم وابسته به نیرو و تمایلات جنسی، رفتارشناسی جنسی، جنس شناسی، مبحک مطالعات جنسی
بومشناسی سطحینگر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جهانبینی یا مجموعهای از باورهای مبتنی بر مادهگرایی و مصرفگرایی که بر سودگرایی و بینش انسانم ...
[برق و الکترونیک] قطعه منطقی برنامه پذیر ساده
چین شناس سایر معانی: sinologist : چین شناس، ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاری چین
[خاک شناسی] میکروبیولوژی خاک
[خاک شناسی] میکرومورفولوژی خاک
تقلا، سیلی، خرحمالی، ضربت سخت، کوشش سخت، ضربت سخت زدن، تقلا کردن، خرحمالی کردن، پرتاب کردن سایر معانی: رجوع شود به: slug، (با سختی یا تلاش زیاد) راه رفتن، راه باز کردن، (با تلاش و زحمت) کار ...