ثبت کردن [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ثبت فعالیتهای یک رایانه یا کاربر برای استفادۀ مدیریت سامانه
واژههای مصوب فرهنگستان
کنده، سرعت سنجکشتی، لگاریتم، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش سفرنامه کشتی، گزارش سفر هواپیما، قطعهای از درخت که اره نشده، ثبت کردن وقایع، کندن کنده درخت، در سفرنامه وارد کردن سایر م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] لُگ گاما
[آمار] توزیع لُگ گاما
[کامپیوتر] ایمنی ورود .
[نفت] مبدا نمودار
خروج از سیستم، خروج از سیستم، قطع ارتباط [کامپیوتر] قطع ارتباط .
[برق و الکترونیک] logarithmic amplifier-تقویت کننده لگاریتمی تقویت کننده ای که سیگنال خروجی آن تابعی لگاریتمی از سیگنال ورودی است .
از روی لوگاریتم
کنده، لگاریتم، کارنامه، صورت عملیات، گزارش سفرنامه کشتی، گزارش سفر هواپیما، قطعهای از درخت که اره نشده، پایه لگاریتم، کندن کنده درخت، در سفرنامه وارد کردن سایر معانی: (ریاضی) لگاریتم، انساب ...
[ریاضیات] انتگرال لگاریتمی
[ریاضیات] لگاریتم یک عدد مختلط