جا، موقعیت، مکان، تعیین محل، محل، اندری سایر معانی: بودگاه، جایمندی، (سینما) محل فیلمبرداری (در خارج از استودیو) [سینما] محل [برای فیلمبرداری خارج از کارگاه (استودیو)] - موقعیت - مکان واقعی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکان شمار
مکانیابی [سینما و تلویزیون] جستوجو و گزینش محل مناسب برای فیلمبرداری صحنههای فیلم
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] محل پارکینگ - محل توقف
[آمار] مکان-مقیاس
[زمین شناسی] دقتی که به کمک آن عوارض فضایی در پایگاه دادهای فضایی تعیین موقعیت می شوند.
[کامپیوتر] تخصیص آدرس، واگذاری نشانی
[حسابداری] تخصیصهای حسابداری
[نفت] موضع یابی صوتی
[زمین شناسی] سن/ جنس /مکان
[عمران و معماری] اساس تخصیص
[عمران و معماری] موقعیت دوچرخه رو - موقعیت مسیر ویژه دوچرخه