[سینما] عدسی جمع کننده نور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدسک [پزشکی] عدسی شیشهای یا پلاستیکی که برای بهبود دید روی قرنیۀ چشم گذارند
واژههای مصوب فرهنگستان
عدسی همگرا [فیزیک] نوعی عدسی که فاصلۀ کانونی مثبت دارد|||متـ . عدسی کوژ convex lens||| عدسی مثبت positive lens
[سینما] عدسی همگرا (محدب )
صرف کلمات، عدم قبول چیزی بطورمودبانه سایر معانی: سرازیری، شیب، فرود، نزول، نشیب، تمایل، انحراف، زوال، پسرفت، فرتوتی، میرایی
(دستور زبان) وابسته به صرف، صرفی
[سینما] تعیین محور عدسی
[برق و الکترونیک] آنتن عدسی - دی الکتریکی نوعی آنتن که پهنای باریکه ی آن توسط ابعاد عدسی دی الکتریکی که باریکه را از خود عبور می دهد، تعیین می شود.
[سینما] عدسی دیوپتری
[سینما] عدسی مقعر / عدسی واگرا
[سینما] برجک واگرا
عدسی واگرا [فیزیک] نوعی عدسی که فاصله کانونی منفی دارد |||متـ . عدسی کاو concave lens||| عدسی منفی negative lens