صافی، شستن، از صافی گذراندن، صافی کردن سایر معانی: آب شویی کردن یا شدن (برای جدا کردن مواد معدنی و غیره)، فروشویی کردن، کانه شویی کردن، (خاک - در اثر آب شویی) مواد مغذی خود را از دست دادن، ف ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرابه [مهندسی محیط زیست و انرژی] مایعات حاصل از بر روی هم ماندن پسماندهای جامد در محل دفع
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] سیمهای ( لچر ) دو سیم موازی به طول چندین طول مووج و به فاصله ی کسری از طول موج که برای اندازه گیری طول موج منبع ریز موج متصل به آنها به کار می رود . با حرکت داده یک میله ی ...
سنگ شویی، تصفیه بوسیله شستشو، دباغی بوسیله اب نمک وپوست درخت وغیره، تصفیه خاک [علوم دامی] تراوش [شیمی] خیساندن، سنگ شویى، تصفیه بوسیله شستشو، دباغى بوسیله اب نمک وپوست درخت وغیره، تصفیه خاک ...
[خاک شناسی] برخه آبشویی
[زمین شناسی] شستگی سیمان
[عمران و معماری] چاه جذب کننده - چاه فاضلاب [زمین شناسی] چاه جاذب، چاه جذب کننده، چاه فاضلاب
[خاک شناسی] نیاز آبشویی [آب و خاک] آبشویی مورد نیاز
زیستحلاّلشویی [شیمی] استخراج فلزات از کانیها یا خاک با فرایندهای زیستشناختی و عمدتا با استفاده از ریزاندامگانها ...
[زمین شناسی] خاک سفید ،این اصطلاح اولین بار بوسیله کوبینا متداول شده است
[نساجی] نخ سفیدگری شده - نخ سفید شده - (پنبه ای )
(امریکا)، (در استادیوم ها و غیره) صندلی های ارزان، جایگاه صندلی های ارزان (که معمولا تاق ندارد)