ادم ساده، بره، گوشت بره سایر معانی: آدم مظلوم، آدم معصوم (به ویژه طفل)، آدم آرام و بی آزار، بچه گوسپند، شیشک، پوست بره (lambskin هم می گویند)، عزیز، گرامی، نور چشم، آدم ساده لوح، گولو، بی تج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حضرت عیسی
[برق و الکترونیک] موج لمب موج الکترومغناطیسی منتشر شده روی سطح یک جامد که ضخامت آن قابل مقایسه با طول موج باشد.
شیرینگ
زخم زبان زدن، تازیانه زدن سایر معانی: سخت کتک زدن، له و لورده کردن، سخت نکوهش کردن، به باد انتقاد گرفتن (lambast هم می نویسند)، (عامیانه)، lambast تازیانه، شلاق
(زبان شناسی) تبدیل l به r یا r به l
با تابندگی ملایم چنانکه بتابد ولی نسوزاند
(نقشه کشی و نقشه نگاری) روش پیش افکنی لمبرت، پیش افکنی مخروطی [عمران و معماری] تصویر لامبر
[زمین شناسی] انعکاس لابرتنی انعکاس انرژی الکترومغناطیسی از یک شی در تمام جهات به طور یکسان.
بره خوبی
اجتماعی در خارج، پیک نیک سایر معانی: پیک نیک (معمولا کنار دریا) که طی آن صدف (یا ماهی و مرغ و غیره) را روی سنگ و آتش می پزند، خوراکی که بدین روش پخته می شود
بسختی بالا رفتن، با دست و پا بالا رفتن سایر معانی: چهار دست و پا بالا رفتن، به سختی بالا رفتن از، بالا روی (با تقلا)