خانم، بانو، مادام، زوجه، رئیسه خانه سایر معانی: (در مخاطب قرار دادن و ادای احترام) بانو، خاتون، زن بلندجاه، خانم اشرافی، علیامخدره، (انگلیس) عنوان بارونس و کنتس و غیره (پیش از نام اول می آید ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس) رجوع شود به: annunciation، عید مخصوص مریم باکره جشن 52مارس بمناسبت بار گرفتن حضرت مریم، عید تبشیر
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
(دربار سلطنتی) ندیمه، خادمه، ندیمه ملکه، مستخدمه مخصوص ملکه
(قدیمی - خودمانی) مرد محبوب زنان، مرد خوش قیافه و گیرا، خانم قرزن، مردیکه زنها را باسانی شیفته خود می سازد
مدیره، رئیسه، خانم رئیس
گل اویز سایر معانی: (گ .ش .) گل اویز گ
رجوع شود به: cuckooflower
بانوخواندن
بانوئى، بانومنشى
معشوقه، محبوبه سایر معانی: دوست دختر، دلدار، معشوقه، محبوبه، شاهد، مقرس
رشاد، تره کوهى