مازه [حملونقل دریایی] سازهای فولادی یا چوبی در امتداد طولی، از سینه تا پاشنه، در زیرینترین سطح شناور، متشکل از چندین تیر و صفحه که، بهعنوان ستون فقرات شناور، دیگر اجز ...
واژههای مصوب فرهنگستان
صفحات آهن ته کشتی، تیر ته کشتی، حمال کشتی، کشتی زغال کش، افتادن، وارونه شدن، مانع سررفتن دیگ شدن، وارونه کردن، واژگون شدن، خنک کردن، خنک شدن، دلسرد شدن سایر معانی: (تیر چوبی یا فلزی که همچون ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرک مازه [حملونقل دریایی] هریک از پایههایی که در حوضچه تعمیرات و ساخت کشتی در زیر مازه و کف کشتی گذاشته میشود و امکان بازرسی و دسترسی به زیر کشتی را فراهم میکند ...
تختال مازه [حملونقل دریایی] تختالی که برای تقویت استحکام مازه به دو پهلوی طُرهمازه پرچ میشود
منگنه مازه [حملونقل دریایی] در شناورهای چوبی، منگنهای مسی که الوارهای بالای مازه را به مازه وصل میکند
(سابقا در رودخانه های می سی سی پی و میسوری و غیره) قایق ته صاف باری، انگلیس قایق تفریحی لنگردار
کرجی بان رودخانه
سخت تنبیه کردن، با طناب در زیر کشتی کشیدن، سخت مواخذه و توبیخ کردن سایر معانی: (برای تنبیه یا شکنجه) کسی را در یک سوی کشتی زیر آب کردن و از سوی دیگر درآوردن، سخت مواخذه و توبی کردن ...
رجوع شود به: cocos island
(کشتی سازی ـ تیر یا ورقه های فلزی که برای استحکام کشتی در امتداد ته تیر به بدنه ی کشتی می کوبند) ته تیربند، پشتی ته تیر، کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرارمیگیرد
جعبه مازک [حملونقل دریایی] در کشتیهای چوبی، جعبهای در اطراف مازک که برای نمکدار کردن مازک به کار میرود
زبانه مازک [حملونقل دریایی] هریک از اتصالات چوبی که از آن برای وصل کردن تختههای قایق به مازک استفاده میکنند