شیرین کاری، جست و خیز سریع، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، با اهنگ تند رقص کردن، جست و خیز کردن، استهزاء کردن سایر معانی: ورجه وورجه کردن، (کاشانی) لوشیدن، ور جهیدن، (بالا و پایین یا پس و پیش) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] سوراخ کاری دقیق
[نساجی] ماشین رنگرزی ژیگر
(در برخی کشتی های بادی) بادبان عقب
(انگلیس - عامیانه) گول زنی، حقه بازی
عروسک ورجهوورجهای [هنرهای نمایشی] عروسکی که از میان سینۀ آن نخی رد میشود که یک سر آن به یک شیء ثابت و سر دیگر آن به دست نوازندۀ دورهگرد متصل است و با حرکت دست نوازنده ...
واژههای مصوب فرهنگستان
علوم مهندسى : دستگاه مته و فرز مختصاتى
اره منبت کاری اره مویی سایر معانی: اره مویی، اره ی منبت کاری، اره ی تو بری، اره ی ظریف بری (jig saw هم می نویسند)، یکجوراره که برای بریدن الگوهای نمایشی بکار میرود [عمران و معماری] اره دوربر ...
[معدن] جیگ بوم (جدایش)
[ریاضیات] جیگ صندوقی
[زمین شناسی] الگوی مته کاری
[ریاضیات] جیگ چفتی