خصوصى، محرمانه، نهانى، پنهان، محرم، خلوت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلد، کتاب، کت، ژاکت، نیمتنه، پوشه، در پوشه گذاردن، پوشاندن، جلد کردن سایر معانی: (نظامی) فرنج، (از ریشه ی عربی)، پوشش برونی، پوشنه، رو پوش، رویه، روی گیر، پوشینه، روکش کتاب (dust jacket هم م ...
(دندان پزشکی: روکش دندان به رنگ خود دندان) روکش سفید، روکش عاجی
[نفت] تیربندی زیر سازه
(انگلیس) سیب زمینی پخته با پوست
[نفت] سازه ی زیر سازه دار
(نام محلی انواع ماهی ها) ماهی
بازو بسته شونده، چاقوی بزرگ جیبی، بدنبال، تا شو، قلمتراش، با چاقو بریدن، شیرجه رفتن سایر معانی: چاقوی جیبی، گزلیک، گزلک، (این نوع شیرجه در آب: زانوها را راست نگاه می دارند و دست ها با نوک پا ...
بینهبَری ناشیانه [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] هرنوع بینهبَری که بهصورت غیرفنی انجام شود
واژههای مصوب فرهنگستان
برنده تمام پولها، جوایز رویهم انباشته سایر معانی: (پوکر و غیره) بانک، کاسه، (در ماشین های قمار و غیره) جایزه ی بزرگ، پول انباشته شده، برد کلان، جک پات، دربازی پوکر پول میان که بازی کردن دست ...
(امریکا- خودمانی) زدن جیب آدم مست
(با فعل مفرد- بازی کردن: در حین جهاندن توپ به بالا وپایین چیزی را از زمین بر می دارند مثلا چند ریگ را) بازی جکز