فنجان، جک زدن، سرزنش کردن سایر معانی: (در اصل) پسر، مرد، آدم (برای تاکید به کار می رود)، (ورق بازی) سرباز (knave هم می گویند)، (اتومبیل و غیره) جک، هر وسیله ی بلند کردن (در فواصل کم)، درشت، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دونامه نماینده
(گیاه شناسی) باقلای هندی (canavalia ensiformis گیاه حاره ای از خانواده ی pea که درجنوب ایالات متحده برای خوراک دام و غیره کشت می شود)
[برق و الکترونیک] جعبه اتصال مادگی جعبه ای که از مادگیهای اتصال و گاهی نیز از کلید ها محافظت می کند .
ادم باددرسرکه تازه بمقام پشت میزنشینی رسیده است
(اسباب بازی: جعبه ای که تا در آن را بردارند آدمکی از آن بیرون می پرد) علی ورجه (jack-in-a-box هم می گویند)، جعبه ای که چون در انرا میگشایند ادمکی از ان خارجشود، نوعی اتش بازی، علی ورجه [نساج ...
(انگلیس) جلاد، میر غضب، دارزن، طناب انداز
تمثال یهودای اسخر یوطی، اماج، هدف
(گیاه شناسی) کاج بانکسی یانا (pinus banksiana که برگ های سوزنی کوتاه دارد و بومی کانادا و شمال ایالات متحده است)
لوده، مسخره
شغال، توره، جان کنی مفت سایر معانی: (از ریشه ی فارسی یا سانسکریت)، (جانور شناسی) شغال (انواع سگ های وحشی کوچکتر از گرگ که به صورت گروهی شکار می کنند و لاشخور هم هستند ـ بومی آسیا و شمال افری ...
چکمه ی نظامی (سنگین و پر دوام که تا بالای زانو می رسد)، چکمه ساقه بلند، چکمه بلند