محلول امونیا، امونیاک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقیده یا پیشنهاد بدیع و خوب، رنگ روشن، رنگ نورانی، رنگ تابناک
1- الماس نتراشیده 2- (شخص یا چیز) خوب ولی از کار درنیامده، عالی ولی نیازمند به ممارست و آمایش
عنتر
[زمین شناسی] دور از محور .
خانقاهی، دیری، راهبی، کشیشی سایر معانی: راهبانه
وابسته به دوران کهنه سنگی سفلی
مختصر کردن، کوتاه کردن سایر معانی: مخفف کردن، خلاصه کردن [ریاضیات] مختصر کردن، خلاصه کردن، علامت اختصار به کار بردن
[برق و الکترونیک] atto--آتو [ با علامت اختصاری ای ] پیشوندی برای نمایش 10 به توان 18-، برابر 0/000000000000000001، یا یک میلیونیم یک میلیونیم یک میلیونیم .
شمارهگیری کوتاه [مهندسی مخابرات] امکانی در دستگاههای تلفن رومیزی که به کاربر اجازه میدهد با شمارهگیری یک رقم یا با اشاره به دکمهای خاص بر روی دستگاه تلفن یا گ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مخفف، اختصار، کوته سازی، تلخیص سایر معانی: کوتاه سازی، کوته نوشت، مخفف سازی، خلاصه، متن مختصر شده، ملخص [زمین شناسی] کوتاه شده کمبود مراحل پایانی وابسته به رشد شناسی، در طول مسیر تکامل . [نس ...
[ریاضیات] آبلی