مخلوط، دو رگه، گیاه پیوندی، جانور دورگه، پیوندی سایر معانی: (جانور شناسی - گیاه شناسی) دورگه، آمیزتبار، دگرگشنگیری شده، (هرچیز که منشا آن چندتایی باشد یا اجزای آن یکجور نباشند) مختلط، چندگان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] خط انشعاب هایبرید
خودروِ ترکیبی [قطعات و اجزای خودرو] خودروی با دو یا چند منبع قدرت
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] مدار دورگه . [برق و الکترونیک] مدار آمیخته
[کامپیوتر] کامپیوتر ترکیبی، کامپیوتر دو رگه . [برق و الکترونیک] رایانه ی آمیخته رایانه ای متشکل از هر دو نوع رایانه ی رقمی برنامه پذیر و رایانه ی قیاسی که عمدتاً برای اهداف آزمایش و شبیه ساز ...
[کامپیوتر] سیستم کامپیوتری دو رگه .
شنیدافزار دوگانه [شنواییشناسی] شنیدافزاری مرکب از دو سامانۀ مختلف شامل کاشتینۀ حلزونی برای صوتهای بسامدبالا و سمعک برای صوتهای بسامدپایین ...
[برق و الکترونیک] پیوند آمیخته ؛ پل آمیخته ترانسفورمر، مقاومت، مدار موجبر یا قطعه ای که دارای چهار زوج سر است و آرایش آنها به گونه ای است که سیگنال ورودی به یک زوج سر بین دو زوج سر مجاور تقس ...
[برق و الکترونیک] ماتریس آمیخته ( هایبرید )
[ریاضیات] روش پیوندی
برسازۀ مرکب [پیوند] نوعی برسازۀ دندانی که از ترکیب یک شبکۀ فلزی و یک دندانوارۀ کامل ساخته میشود
[برق و الکترونیک] نمایش آمیخته