[برق و الکترونیک] میکروفون جابه جایی فاز میکروفونی با شبکه جابه جایی فاز که ویژگیهای جهت دار ایجاد می کند .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] گپ بلورین نیز بنگرید به : Phoneritic .
آوا [زبانشناسی] کوچکترین واحد آوایی قابلتقطیع گفتار
واژههای مصوب فرهنگستان
روانشناسى : صدانما
واج [زبانشناسی] کوچکترین واحد آوایی تمایزدهندۀ معنی در هر زبان
واجنوشت [زبانشناسی] صورت ثبتشدۀ واجهای زبان با استفاده از نظامی از نشانهها
(adverb) (زبان شناسی) به لحاظ واجی، به عنوان واج (adverb) (زبان شناسی) به لحاظ واج شناختی، از دیدگاه واج شناسی
آواشناختی [زبانشناسی] مربوط به آواشناسی
مشخصۀ آوایی [زبانشناسی] مشخصۀ کمینۀ تشکیلدهندۀ یک آوای زبانی
صورت آوایی [زبانشناسی] حوزهای در نظریۀ حاکمیت و مرجعگزینی و برنامۀ کمینهگرا که در آن قاعدههای واجی عمل میکنند ...
[کامپیوتر] سیستم صوتی
آوانوشت [باستانشناسی] صورت ثبتشدۀ آواهای زبان با استفاده از نظامی از نشانهها