[حقوق] نظریه دستهای ناپاک (بدین مفهوم که ادعای دادخواهی که خود برخلاف وجدان و با سوء نیت عمل کرده، انصافأ مسموع نیست)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نهانی، زیر جلی، فراروی سایر معانی: از زیر (با حرکت دست از زیر شانه یا مچ)، رجوع شود به: underhanded، حقه بازی، تقلب و تزویر، درنهان، به پنهانی
زشت، نامطبوع، نا مناسب، نا زیبا، ناصواب سایر معانی: بدقیافه، زشت روی، گستاخ، بی ادب، بدرفتار
اقایی، دست بالا سایر معانی: برتری، بالادستی، موقعیت خوب، اربابی، امتیاز
دستشویی، روشوری
دستهای خودرابشویید
[نساجی] زیر دست مومی شکل
با کمال نخوت و غرور، با خودسری، دیکتاتورمابانه، امرانه، باتحکم، متکبرانه
[ریاضیات] جا به جا کردن قطعه ی کار
(به نشان نگرانی یا نومیدی و یا غم و غیره) دست های خود را به هم مالیدن، به هم فشردن