[مهندسی گاز] ایستگاه ورودی شهر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] دریچه ساعتدار مداری منطقی که عملیات قطع و وصل ان توسط پالسهای ساعت کنترل می شود .
[زمین شناسی] عقیق ابری یک آگات شفاف یا نیمه شفاف خاکستری روشن با لکه ها یا تکه های نامنظم (بی شکل)، نامشخص یا کمابیش گرد شده خاکستری تیره تر که شبیه به ابرهای تیره می باشد. مترادف:Clouely ag ...
مصالح دانهدرشت [زمینشناسی] مصالح دانهای با ذرات بزرگتر از 4/76 میلیمتر
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] مصالح درشت دانه
[برق و الکترونیک] مدار همفرودی، شمارشگر همفرودی، دریچه ی همفرودی مداری که فقط هنگامی پالس مشخصی در خروجی تولید می کند که تعداد معینی با ترکیب از دو یا چند پایانه ی ورودی، پالسهایی را در فاصل ...
متصل کردن، بستن، ائتلاف کردن سایر معانی: به هم بستن، به هم وصل کردن
[برق و الکترونیک] مزدوج مختلط [ریاضیات] مزدوج مختلط [آمار] مزدوج مختلط
[عمران و معماری] مصالح سنگی بتن [زمین شناسی] اجزاء سنگی بتن اجزاءسنگی بتن عبارتندازماسه وشن وخرده سنگهایی به ابعاد3تا70میلیمتر.مناسبترین ماسه برای تهیه بتن ،ماسه های ازجنس کوارتز ومهمترین ما ...
جمع شدن، اجتماع کردن سایر معانی: گرد آمدن، (دور هم) جمع شدن، همایش کردن، گرد آمده، (دور هم) جمع شده، همگانی، اشتراکی، عمومی
همیوغ [زیستشناسی] هریک از دو یاختۀ بههمپیوسته در فرایند همیوغی
همیوغ شدن [زیستشناسی] شرکت داشتن در فرایند همیوغی|||متـ . همیوغ کردن