[نفت] جدا سازی گاز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] لغزش گاز
[صنایع غذایی] گاز انباری : به معنی اتمسفر کنترل شده و اتمسفر اصلاح شده است [نفت] انبار گاز - میان لایه ی گاز
[نفت] مخزن گاز
[مهندسی گاز] تعیین مقدارگازدرهوا، آزمایش مقدارگاز
[خودرو] سوپاپ هوا- سوپاپ ورودی
چاه گاز [زمینشناسی] چاهی که قابلیت تولید گاز طبیعی را داشته باشد یا عمدتا گاز طبیعی تولید کند
واژههای مصوب فرهنگستان
سحابی پیراگاز [نجوم] سحابی گسیلی هیدروژنیای که یک ستارۀ داغ و درخشان در مرکز، آن را یونیده کرده است
یاوه سرا، گاز دان، گیسه گاز سایر معانی: کیسه ی محتوی گاز، در هواپیما گاز دان، کیسه گاز دار، یاوه سرا، هرزه گو، بالون، درهواپیما گازدان
چاخان، رجز خوانی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی، یاوه سرا سایر معانی: سخن اغراق آمیز، چاخان گویی، bravado boasting لافزنی
خوردگی گازی [خوردگی] نوعی خوردگی که صرفا براثر عامل خورندۀ گازی و بدون وجود فاز آبی رخ میدهد|||متـ . خوردگی خشک dry corrosion
لاف، جای زخم در صورت، زخم، بریدگی، خوش لباس، بد منظر، عاقل، زشت، زیرک، بریدن، زخم زدن، شکافدار کردن سایر معانی: زخم عمیق، بریدگی عمیق، زخم شمشیر، (با آلت تیزی مثل دشنه) زخم زدن، بریدگی (عمیق ...