یخبندان [علوم جَوّ] شرایطی که در آن دمای سطح زمین و اشیای روی آن به زیر نقطۀ انجماد میرسد
واژههای مصوب فرهنگستان
شبنم، شبنم منجمد، سرما ریزه، گچک، سرمازدن، سرمازده کردن سایر معانی: (شبنم یخ زده) بشم، بشمه، پشک، برفک، یخبندان، سرمای بی موقع (که به محصول آسیب می رساند)، هوای زیر صفر درجه، هوای یخبندان، ( ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] عمل یخبندان - هوازدگی یخبندانی
[عمران و معماری] قشر ضد یخ - لایه ضد یخ - لایه پادیخ
اقلیم یخبندان [علوم جَوّ] ← اقلیم کلاهک یخی
تَرَک یخزاد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] شکاف (splitling) شعاعی در طول ساقه و شاخههای درخت براثر تنشهای داخلی ناشی از درجۀ حرارت پایین ...
[زمین شناسی] سد یخبندانی رجوع شود به frost belt (کمربند یخی).
[زمین شناسی] رانه یخبندانی حرکت خرده ها و قطعات رسوبی موجود روی سطحی شیبدار، در اثر انجماد و فرآیندهای مرتبط با آن.
[زمین شناسی] گرانی سنج فراست ثقل سنجی تعادلی که شامل وزنه ای است که به قسمت انتهایی بازوی تقریبا قائمی متصل شده و توسط فنری با زاویه 45 نسبت به خط قائم، در جای خود، نگه داشته می شود. شاهین ث ...
درونچوب یخزاد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] نوعی درونچوب کاذب که براثر یخبندان شدید به وجود میآید و سبب ایجاد قسمتهای رنگی در بخش مرکزی سا ...
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر ی زدن ایجادمیگردد، ی زدگی وبادکردگی زمین [عمران و معماری] تورم ناشی از یخبندان - تورم یخبندانی [زمین شناسی] ناهمواری انجمادزاد رجوع شود به frost heaving (نا ...
[زمین شناسی] کومه یخبندانی عنوانی عام برای تپه، پشته یا برآمدگی مخروطی که در منطقه ای همیشه منجمد شکل گرفته و حاوی هسته ای یخی بوده و نشان دهنده تورم و حرکت رو به بالای موسمی و فصلی سطح زمین ...