ترکیب، جنبه، خط، خاصیت، چهره، خصیصه، خصوصیات، طرح صورت، ریخت، نمایان کردن، بطور برجسته نشان دادن سایر معانی: (در اصل) قیافه، شکل، نما، ظاهر، دیس، نمایه، اندام، (جمع) سیما، پک و پوز، وجنات (و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] تصویر طبقه بندی عوارض شامل عکسبرداری هوایی مادون قرمز، تصاویر ماهواره ای(چند طیفی و فرا طیفی) و اسکنرهای رقومی(حرارتی، ریزموجها و ...) میباشد. این نوع تصاویر می تواند با دیگر تص ...
شناسۀ عارضه [مهندسی نقشهبرداری] شناسهای یکتا برای بازشناسی هر عارضه
واژههای مصوب فرهنگستان
(فیلم و مقاله و غیره) به درازای معمول، به اندازه ی برنامه های اصلی دیگر
تلفن همراه نیمههوشمند [مهندسی مخابرات] تلفن همراهی که شماری از قابلیتهای تلفن همراه هوشمند مانند اتصال به اینترنت و ذخیرهسازی و پخش موسیقی را داراست ...
دارای چهره ی بخصوص، ـ صورت، چهره
[خاک شناسی] چهره نقشه
پدیدار برساختی [باستانشناسی] پدیداری که به دست انسان برای فعالیتی خاص ساخته شده است
پدیدار انباشتی [باستانشناسی] پدیداری که به دست انسان ساخته نشده، ولی محل انجام فعالیت خاصی به دست او بوده است
محو کردن، از شکل انداختن سایر معانی: (چهره یا ویژگی های چیزی را) آسیب رساندن، صفات ممتازه چیزی را از بین بردن
(دارای اسباب صورت زمخت) سخت چهره، سخت سیما
بدشکل، نازیبا، خشن