اپرا، تماشاخانه، اهنگ اپرا سایر معانی: ساختمان اپرا، موسیقی اپرا، ترانه ی اپرا، (لاتین) جمع واژه ی: opus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اپرای خنده دار که تا اندازه ای مسخره آمیز باشد
نمایش مضحک، نمایش خنده آور، کمدی
دوربین مخصوص اپرا
دوربین اپرا، دوربین کمبرد (که از دوربین نظامی یا صحرایی ضعیف تر است)
[کامپیوتر] اپراندها، عملوندها - اقلامی که عملیات ریاضی بر روی آنها انجام می شود. مثلاً در عبارت 3+2، عملوندها ( اپراندها ) 2 و 3 هستند، و عملیات نیز جمع است.
[روانپزشکی] شرطی سازی عامل. اسکینر نظریه ای برای یادگیری و رفتار بیان نمود که به شرطی سازی عامل یا وسیله ای مشهور است. در شرطی سازی کلاسیک، حیوان منفعل یا مهار شده است. ولی در شرطی سازی عامل ...
عملیاتی سایر معانی: عامل [حسابداری] عملیاتی [عمران و معماری] کارکرد [برق و الکترونیک] عملکرد، کار [ریاضیات] عملکرد، عامل
[پلیمر] عرصه عملیاتی
دارایی در گردش
[عمران و معماری] پل بهره برداری - پل کارگاهی
[عمران و معماری] شرایط عملکردی