[ریاضیات] عمل کلیدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] مولد رنگین کمان کلیدی مولدی رنگین کمانی که می تواند پالسهای رگبار 3/85 مگاهرتزی را برای مقاصد تنظیمی و رفع اشکال تلویزیون های رنگی تولید کند.
دریدنی، پاره شدنی، ریش شدنی، مجروح شدنی
مجروح سایر معانی: دریده، ریش، آزرده، دل آزرده، خاطر آزرده، قلب مجروح
[آب و خاک] فرسایش لایه ای
[ریاضیات] عملگر لاپلاسی
پیایند پسین [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مرحلۀ نهایی حیات یک تودۀ جنگلی از رسیدن به ابعاد تجاری تا رسیدن به حداکثر متوسط رویش سالانه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کناری [زبانشناسی] همخوانی که در هنگام تولید آن، پس از انسداد، هوا از یک یا دو سوی زبان خارج شود
[عمران و معماری] کمانش جانبی - کمانه جانبی - کمانش پهلویی [زمین شناسی] کمانش جانبی
[عمران و معماری] کمانش جانبی تیر [زمین شناسی] کمانش جانبی تیر
جوانۀ جانبی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جوانهای که در زاویۀ بین شاخه و برگ تشکیل میشود
ناحیۀ خارجی گردن [علوم تشریحی] ناحیهای از گردن که مرزهای آن کنارۀ پسین ماهیچۀ جناغیـ ترقوهایـ پستانکی و کنارۀ خارجی ماهیچۀ ذوزنقه و استخوان ترقوه است |||متـ . مثلث پس ...