معنی

مجروح
سایر معانی: دریده، ریش، آزرده، دل آزرده، خاطر آزرده، قلب مجروح

دیکشنری

زخم
صفت
wounded, sore, laceratedمجروح

ترجمه آنلاین

پارگی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.