[کامپیوتر] متصدی تجهیزات جانبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] گسلهای محیطی (زمین شناسی ساختمانی)
پوشش محیطی [شنواییشناسی] پوششی که در آن آستانۀ شنوایی هنگامی که نشانک و نوفۀ پوششی همزمان به یک گوش فرستاده میشود، افزایش مییابد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
تارتود دندانزاد پیرامونی [علوم پایۀ پزشکی] تارتود دندانزاد در قسمتهای پیرامونی لثه
تغذیۀ وریدی محیطی [تغذیه] وارد کردن مواد مغذی موردنیاز بیمار مستقیما از راه عروق محیطی مانند سیاهرگ سفالیک
[زمین شناسی] دیواره حاشیه ای مجموعه تقریباً منظمی از ساختارهای صفحه ای که در کنار هم حاشیه سطح دهان یک ادریواستروئید را تشکیل می دهند، این مجموعه در حقیقت از چندین حلقه صفحه ای (که به سمت عق ...
واحد جنبی
دید محیطی [علوم پایۀ پزشکی] دیدی که در آن محرک در راستای لکۀ زرد شبکیه قرار نمیگیرد
ثبات قدم، پشت کار، استقامت، مداومت، اصرار سایر معانی: پیگیری، پافشاری، عزم راسخ، ایستادگی، سرسختی، پایمردی
سطح تحمل آفتکُش [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] حداکثر مقدار مجاز بقایای آفتکُش در مواد غذایی
دارودرمانی [روانشناسی] درمان بیماری با دارو
مزاج بلغمی