انتخابی، گزینشی سایر معانی: انتخاباتی، گزینگانی، اختیاری، (آموزش) اختیاری، کلاس گزینشی، (نادر - دارای تمایل به ترکیب شدن یا جذب کردن برخی مواد در مقایسه با مواد دیگر) تمایلی، خواهانی، استعدا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرش غیرفوریتی [مدیریت سلامت] پذیرش زمانبندیشده برای درمان بیماری یا آسیبی که به تعویق افتادن آن حیات بیمار را به خطر نمیاندازد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] گزینندگی کانال مجاور توانایی کی گیرنده در رد سیگنالهای مربوط به کانالهای مجاور ایستگاه مورد نظر .
[پلیمر] کاتالیزور شیمی گزین، کاتالیزورهایی هستند که از طریق یک یا چند گروه فعال، واکنشهای خاصی را برگزیده و انجام می دهند. اگر واکنش شیمیایی صد در صد کامل انجام شود به آن کاتالیزور شیمی ویژه ...
[برق و الکترونیک] فراخوانی انتخابی رقمی [ دی اس سی] نوع دریایی سیستمهای پیامرسانی الکترونیکی -فرستنده ی این سیستم پیام اضطراری کوتاه و رمز شده رقمی را به صورت خودکار روی کانال 70«وی اچ اف» ا ...
[برق و الکترونیک] سطح بسامد - گزین آرایه ای از عناصر تشدیدی غیر فعال که در بسامد تشدید به عنوان بازتابنده عمل می کنند امادر سایر بسامدها انرژی « آر- اف» را بدون هیچگونه تضعیفی عبور می دهند. ...
شیمى : نفوذ گزین [شیمی] نفوذ گزین
انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده سایر معانی: وابسته به گزینش، سخت گزین، دیرگزین، مشکل پسند، سختگیر در پذیرش، دارای ...
پرهیز گزینشی [روانشناسی] پرهیز فرد از برخی رفتارهای جنسی و نه همۀ آنها، بهطور انتخابی
دستیابی گزیده
[زمین شناسی] خطای قابلیت انتخابی(sa)
خدمات پذیرش گزینشی تماس [مهندسی مخابرات] نوعی خدمات سفارشی تماس که در آن تماسهای ورودی، تنها در صورت موجود بودن در فهرست شمارۀ تلفنهای پیشگزیدۀ کاربر، پذیرفته میشود ...