رانندگی، محرک سایر معانی: (حرکت کننده با نیرو و شدت) تند و شلاقی، شدید، جانانه، پرنیرو و حرارت، رانندگی (اتومبیل و غیره)، (مکانیک - انتقال دهنده ی نیرو یا جنبش) رانش گر، راننده، پیش برنده، ر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] عادات رانندگی
[عمران و معماری] ارتفاع رانش - بار رانش [زمین شناسی] ارتفاع رانش، بار رانش
[عمران و معماری] کلاهک محافظ
[برق و الکترونیک] تابع نقطه تحریک تابع پاسخ متغیرهایی که در یک دهنه از شبکه اندازه گیری می شوند .
[برق و الکترونیک] امپدانس نقطه تحریک نسبت مختلط ولتاژ متناوب اعمال شده به لامپ الکترونی، شبکه با سایر مبدلها به جریان متناوب حامل از آن . - امپدانس نقطه تحریک
[عمران و معماری] آزمایش رانندگی - آزمون رانندگی
رانندگی در حال نشئگی [اعتیاد] رانندگی درحالیکه فرد تحت تأثیر مواد یا الکل یا برخی داروهاست|||متـ . نشئهرانی
واژههای مصوب فرهنگستان
(مکانیک) چرخ محرک، چرخ گردان گر، چر محرک، چر لوکوموتیو
رهبندی رانشگاه [مهندسی برق] ← رهبندی نقطۀ ارسال
رانندگی در حال مستی [اعتیاد] رانندگی درحالیکه فرد تحت تأثیر الکل است|||متـ . مسترانی