تفریح، عمل پیگم کردن، انحراف از جهتی سایر معانی: تغییر مسیر، تغییر جهت، واسویی، دگرسویی، انحراف، واراهی، واراهگی، (به ویژه ارتش) منحرف سازی توجه، اغفال دشمن، وانمود، سرگرمی، وسیله ی تفریح و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] نهر انحرافی - کانال انحرافی [زمین شناسی] کانال انحرافی، آبراه انحرافی
[آب و خاک] آبراهه، آب برگردان
[عمران و معماری] بند انحرافی - سد انحرافی [آب و خاک] سدانحرافی-بندانحرافی، سد آب برگردان
[زمین شناسی] تختان انحرافی [آب و خاک] تراس آب برگردان
[عمران و معماری] تونل انحرافی [زمین شناسی] تونل انحراف
[زمین شناسی] تولید انرژی برقابی از طریق تونلقدرتپر فشار یا تونل جریان آزاد
[عمران و معماری] انحراف آب
[آب و خاک] سازه های آبگیر و آب برگردان
[زمین شناسی] سامانه انحراف آزاد یا روباز
[زمین شناسی] سامانه انحراف آب تحت فشار