خوشه [ریاضی] زیرجامعهای از جامعۀ مورد مطالعه
واژههای مصوب فرهنگستان
خوشه [زبانشناسی] توالی چند همخوان پیش و پس از واکه یا در میان دو واکه |||متـ . خوشۀ همخوانی consonant cluster, cluster of consonants ...
انبوهش خوشهای [فیزیک] مدلی ریاضی برای فرایند گرد هم آمدن مجموعهذراتی که حرکت کاتورهای دارند
تحلیل خوشهای [آمار] [آمار، ریاضی] شیوهای در تحلیل مسائل چندمتغیرۀ آماری که در آن معیار گروهبندی یا خوشهبندی مجموعهای از اشیا شباهت است|||[باستانشناسی] روش ...
تحلیل خوشهای [ریاضی] [آمار، ریاضی] شیوهای در تحلیل مسائل چندمتغیرۀ آماری که در آن معیار گروهبندی یا خوشهبندی مجموعهای از اشیا شباهت است|||[باستانشناسی] رو ...
[ریاضیات] چرخ دنده ی خوشه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] شبکه خوشه ای .
صندوقهای پُستی مجتمع [مهندسی مخابرات - پست] مجموعهای از صندوقهای نامه برای ساکنان یک مجتمع مسکونی
[ریاضیات] نقطه ی انباشتگی، نقطه ی تجمع
[ریاضیات] تخلخل خوشه ای
آزمایۀ تصادفیشدۀ خوشهای [آمار] آزمایهای که در آن بهجای افراد یا واحدهای آماری، خوشههایی از افراد یا واحدهای آماری، بهطور تصادفی، به حالتهای مخ ...
نمونهبرداری خوشهای [باستانشناسی] روشی در نمونهبرداری برای شناسایی گروههای «همسرشت» و نسبتا همگنی که در جمعیتهای آماری نمایان است ...