[ریاضیات] گروه های کلاسیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] نورپردازی کلاسیک
مکانیک کلاسیک [فیزیک] قسمتی از علم مکانیک که مبتنی بر قانونهای حرکت نیوتن است و کاربرد آن در مواردی است که اندازه اجسام در مقایسه با طولموج دوبروی آنها بزرگ یا سرعتشان در مقایسه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فیزیک کلاسیک [فیزیک] قسمتی از علم فیزیک که بر قانونهای نیوتن استوار است و نظریههای کوانتومی و نسبیت را دربرنمیگیرد
[ریاضیات] تعریف احتمال کلاسیک
[ریاضیات] نظریه ی کلاسیک حساب تغییرات
(ایتالیا) شراب ساخته شده از انگوری که در یکی از نواحی انگور خیز و معروف ایتالیا به عمل آمده است
دوچرخهسواری یکروزه [ورزش] در دوچرخهسواری، رقابتهایی تکمرحلهای و یکروزه که در بهار، معمولا پیش از دورهای بزرگ، برگزار میشود؛ مسافت این رقابت&zw ...
ردهبندی [زیستشناسی] [زیستشناسی] گروهبندی موجودات در یک سامانه یا سلسلهمراتبی از رتبهها براساس ساختار و منشأ یا نشانویژههای دیگر|||[گردشگری و ج ...
طبقه بندی، رده بندی، عمل دسته بندی سایر معانی: درجه بندی، دسته سازی، روش تنظیم و دسته دسته سازی [حسابداری] طبقه بندی [عمران و معماری] طبقه بندی - رده بندی [فوتبال] طبقه بندی-دسته بندی [مهندس ...
محوطۀ ردهبندی [حملونقل ریلی] محوطهای در ایستگاه راهآهن برای دستهبندی واگنها و تشکیل قطار و اعزام آنها به مقاصد مختلف ...
[ریاضیات] شیوه ی رده بندی [آمار] شیوه رده بندی