(جانورشناسی) هوبره (تیره ی otididae که از پرندگان پا دراز و سنگین جثه ی اروپا و آسیا و افریقا است)، هوبره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(گیاه شناسی) باستیک (dipholis salicifolia - درخت بومی جنوب ایالت فلوریدا و جزایر کارائیب که چوب آن در مبل سازی کاربرد دارد)
خوش سر و سینه، دارای پستان های بزرگ
اتوبوسراه [حملونقل درونشهری - جادهای] سوارهروِ مخصوص اتوبوس
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] زمینه شلوغ
[ریاضیات] دوره ی اشتغال
مشغول
خفت، خواری، سوء استعمال، توهین، فحش، پرخاش، تهمت، بد زبانی، بد دهانی، سب، فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، ب ...
بهانه انتقام [علوم نظامی] راهبردی دفاعی که در آن فرد متهم به جنایت ادعا میکند به تلافی عملی دست به جنایت زده است
سوءِمصرفآوری [اعتیاد] قابلیت یک ماده در ایجاد سوءمصرف
[حقوق] سوء استفاده از اختیارات
سو استفاده از قانون، حیله ی قانونی به کار بردن [حقوق] سوء استفاده از جریان دادرسی