[برق و الکترونیک] رمز جانشینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] گروه جایگشتها [آمار] گروه جایگشتها
واکنش جانشینی [شیمی] نشاندن یک اتم یا یک گروه اتمی به جای یک اتم یا یک گروه اتمی دیگر در یک ترکیب شیمیایی
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] قضیه جانشینی
عوضی، جای چیز دیگر گذاشته شده
وابسته به جانشین سازی یا جانشینی، جانشین، وابسته به تعوی یا جابجا سازی
رشدمایه [مهندسی محیط زیست و انرژی] هر مادهای که نیاز غذایی و بستر زیستِ ریزاندامگانها را فراهم کند
لایه، زیر لایه، سفره، شکل فرعی سایر معانی: گوهر مایه، رجوع شود به: substratum [شیمی] جزء مورد عمل [عمران و معماری] لایه زیرین - زیر آشکوب [کامپیوتر] لایه . [برق و الکترونیک] زیر لایه، زیر بن ...
زیرنهاد [فلسفه] آنچه زیر لایه چیز دیگر قرار میگیرد و بنابراین موضوع یا محل اعراض واقع میشود
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان سایر معانی: substructure زیرساخت
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان سایر معانی: زیر ساخت، زیر سازی، زیر ساختمان، زیر بنا [عمران و معماری] زیر سازه - پاره سازه - سازه فرعی [زمین شناسی] زیرسازه
[عمران و معماری] زهکشی زیر زمینی