substrate
معنی
لایه، زیر لایه، سفره، شکل فرعی
سایر معانی: گوهر مایه، رجوع شود به: substratum
[شیمی] جزء مورد عمل
[عمران و معماری] لایه زیرین - زیر آشکوب
[کامپیوتر] لایه .
[برق و الکترونیک] زیر لایه، زیر بنا - زیر ساخت 1. پولکی که در تولید سیلیسیم، گالیم آرسنید یا نیمرساناهای دیگر، روی آن همه قطعات فعال و غیر فعال ساخته می شوند. 2. درمدار سازی هیبرید، پولک سرامیکی ( مانند آلومین) که همه رساناها روی آن ساخته می شوند و در بعضی از هیبریدها، مقاومتها و خاطنها نیز روی آن ساخته می شوند. 3. پولک شیشه ای در صفحه های نمایش بلوری مایع ( LCD ) که الکترودها روی ان ساخته می شوند. 4. برد مداری که همه قطعات روی آن قرار داده و / یا متصل می شوند، معمولاً ورقه ای از فایبرگلاس اپوکسی ( GFE ) است.
[نساجی] ترکیب اولیه - آماده رنگ شدن - کالایی که رنگ و یا مواد کمکی روی آن عمل می شود - جزء مورد واکنش
[خاک شناسی] لایه زیرین
[پلیمر] سوبسترا، فاز استخراج شده، بستر، زمینه
سایر معانی: گوهر مایه، رجوع شود به: substratum
[شیمی] جزء مورد عمل
[عمران و معماری] لایه زیرین - زیر آشکوب
[کامپیوتر] لایه .
[برق و الکترونیک] زیر لایه، زیر بنا - زیر ساخت 1. پولکی که در تولید سیلیسیم، گالیم آرسنید یا نیمرساناهای دیگر، روی آن همه قطعات فعال و غیر فعال ساخته می شوند. 2. درمدار سازی هیبرید، پولک سرامیکی ( مانند آلومین) که همه رساناها روی آن ساخته می شوند و در بعضی از هیبریدها، مقاومتها و خاطنها نیز روی آن ساخته می شوند. 3. پولک شیشه ای در صفحه های نمایش بلوری مایع ( LCD ) که الکترودها روی ان ساخته می شوند. 4. برد مداری که همه قطعات روی آن قرار داده و / یا متصل می شوند، معمولاً ورقه ای از فایبرگلاس اپوکسی ( GFE ) است.
[نساجی] ترکیب اولیه - آماده رنگ شدن - کالایی که رنگ و یا مواد کمکی روی آن عمل می شود - جزء مورد واکنش
[خاک شناسی] لایه زیرین
[پلیمر] سوبسترا، فاز استخراج شده، بستر، زمینه
دیکشنری
لایه
اسم
layer, substrate, padding, stratum, pad, lamellaلایه
substrate, undercoat, substratumزیر لایه
table, tablecloth, table linen, substrateسفره
substrateشکل فرعی
ترجمه آنلاین
بستر