نوع، جنس، گونه، اعقاب، اولاد، پروردن، بار اوردن، بدنیا آوردن، پرورش دادن، تربیت کردن، زاییدن، تولید کردن سایر معانی: بچه آوردن (از رحم مانند پستانداران و از تخم مانند پرندگان و غیره)، زادن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تولید کننده سایر معانی: حیوان یا گیاهی که بچه می آورد، بارور، بارآور، (جانور یا گیاه) تخمی، کسی که جانور یا گیاه پرورش می دهد، پروردگر
رآکتور زاینده [فیزیک] نوعی واکنشگاه/ رآکتور هستهای که علاوه بر تولید انرژی از راه شکافت هستهای، بخشی از اورانیوم 238را به پلوتونیوم 239 شکافتپذیر تبدیل میکند|||متـ . ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بهنژادی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] اجرای عملیات مختلف برای بهبود ساختار ژنشناختی گیاهان|||متـ . اصلاح نژاد، اصلاح 2
[علوم دامی] گاو نر داشتی ؛ گاو نری که برای تولید مثل در گله نگهداری می شود .
[بهداشت] توان زادآوری
[علوم دامی] خرک جفتگیری
[علوم دامی] ارزش ارثی(ارزش ژنتیکی) ؛ به توانایی ژنتیکی یک حیوان برای ترشح شیر، تخمگذاری، و غیره اطلاق می شود. نیمی از توانایی ژنتیکی پدر یا مادر به نتاج منتقل می شود. [بهداشت] ارزش زادآوری ...
بهنژادی جمعی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] کشت متوالی جمعیتهای گیاهان خودگُشنِ متنوع ازلحاظ ژنشناختی تا حصول خلوص مورد نظر ...
دو رگه سایر معانی: پیوند دوجنس [علوم دامی] نژاد آمیزی ؛ آمیزش گاوهای نر و ماده از دو یا چند نژاد خالص
بی تربیتی
انواع ماهی های کوچک که تخم و بچه های خود را در دهان خود حمل می کنند