طیفشناسی ارتعاشی [فیزیک] نوعی طیفشناسی که در آن ارتعاشات مولکولی را باتوجهبه تغییر گشتاورهای دوقطبی الکتریکی تعیین میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: vibratory، vibratory ارتعاشی، اهتزازی، در اهتزاز، باعکارتعاش [مهندسی گاز] جنبشی، ارتعاشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتعاشگر [فیزیک] هر وسیله که مولد نوسانهای مکانیکی باشد
لرزانه [حملونقل درونشهری - جادهای] دستگاهی برای خارج کردن حبابهای هوا از داخل بتون تازه
نوسان کننده، مرتعش کننده، وسیله ارتعاش و نوسان، ارتعاش کننده، لرزانگر سایر معانی: نونده، لرزانه، شیوانگر [عمران و معماری] ویبراتور - لرزاننده - ارتعاش دهنده - مرتعش کننده [برق و الکترونیک] ا ...
در اهتزاز، ارتعاشی، اهتزازی، باعث ارتعاش سایر معانی: وابسته به یا موجب ارتعاش، نویدنی، لرزانشی، نوشی، vibrative ارتعاشی، باعکارتعاش
آزمون فرسایش کاواکیارتعاشی [خوردگی] آزمونی برای تعیین آهنگ فرسایش کاواکی بر روی مواد مختلف که در آن ترکیدن حبابهای هوا در سطح فلز درحالارتعاش با بسامد بالا موجب فرسای ...
[برق و الکترونیک] درجه بند ولتاژ منبع ولتاژی که ولتاژ درجه بندی قابل تنظیمی با دقت بالا، برای درجه بندی ابزارهای اندازه گیری تأمین می کند.
کتابخانه متحرک، شخص دانشمند
[صنایع غذایی] دستگاه برش وارنر-براتزلر : دستگاهی است که با برش گوشت و مواد مشابه نرمی یا سفتی بافت آن را تعیین میکند
[زمین شناسی] بادبند
[عمران و معماری] بادبند X